به رغم آن که ده درصد از جمعیت قریب به یک میلیاردی مسلمانان در جهان امروز پیرو مذهب شیعه هستند، پیش از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به زحمت میتوان در جهان افرادی را یافت که به تشیع توجه کافی کرده باشند.
امروزه، آثار و نوشتههای مربوط به تشیع خالی از حب و بغض نیست و بسیاری از این موارد باید از اصل آن پیراسته شود. ظهور ناگهانی علاقه به تشیع ناشی از رویدادهای سیاسی و بویژه ترسهای حاصل از آن رویدادهاست؛ در نهایت سرزمینهای اصلی شیعیان یعنی عراق، ایران و ناحیه نجد عربستان، مهمترین سرزمینهای تولید نفت خاورمیانه هم هستند.
پویایی سیاسی اسلام شیعی اصولاً در خود آگاهی این مکتب به عنوان قهرمان مبارزه مستضعفان علیه مستکبران، ستمگران، مستبدان و استثمارگران از هر نوع آن نهفته است؛ مبارزهای که درباره آن احادیث شیعی نه تنها یک سلسله مثالهای بیپایان از تحمل رنج و قیام، بلکه مدینه فاضلهای از حکومت برحق حضرت مهدی(عج) امام غایب منتظر را که در جهان پر از جور و بیدادگری امروز، عدل و احسان خواهد گسترد، ارائه میدهند.
بعد از آنکه برای حل مسائل اجتماعی و اقتصادی ملل مسلمان، تجویزهایی بیرونی(از نوع سرمایهداری و سوسیالیستی) ناکام مانده و تمام جذابیت خود را از دست دادهاند، سنتی مذهبی با قدمتی بیش از هزار سال، تفسیر و راه حلی برای کشمکشهای اجتماعی کنونی ارائه میدهد. امروزه آیین شیعه در عرصه جهانی و به خصوص جهان اسلام به عنوان مذهبی تاثیرگذار شناخته میشود که تاثیر عمیقی بر تحولات سیاسی اجتماعی، فکری و فرهنگی مسلمانان گذاشته است.
به همین دلیل، این مذهب مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران در سراسر جهان قرار گرفته و روند نگارش مقاله و کتاب در این موضوع در دهههای اخیر به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روبه فزونی است. کتاب تشیع نوشته «دکترهاینسهالم» از جمله این آثار است که به زبان فارسی هم ترجمه شده است.
بی تردید یکی از پرسشهایی که غالبا در ذهن دانشجویان و اشخاص علاقه مند به شناخت بیشتر درباره اسلام به وجود میآید، این پرسش بنیادی است که تفاوت میان شیعه و سنی چیست؟ هدفی که این کتاب دنبال میکند نه فقط پاسخ دادن به این سئوال، بلکه ارائه طیفی گسترده از عقاید موجود در میان فرقههای شیعه است.
نقل قولهایی که در این کتاب از قرآن شده برگرفته از ترجمه انگلیسی آن به کوشش «مارمادیوک پیکتا»(محل نشر: لندن، تاریخ انتشار: 1957) است. کتاب در پنج بخش «منشأ شیعه، امامیه یا شیعه دوازده امامی، شیعه غالی، اسماعیلیه یا شیعیان هفت امامی و زیدیه» به موضوع مذکور میپردازد.
بیتردید یکی از بخشهایی که میتوانست با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد، سرفصل روحانیت شیعی و سلسله پهلوی(1399 – 1344 ق) از بخش دوم کتاب است. از دیدگاه هاینسهالم انقلاب مشروطیت و جنگ داخلی توام با نفوذ فزاینده روسیه و بریتانیای کبیر طی جنگ جهانی اول سبب ضعف حکومت قاجاریه و تقویت نیروهای جدایی طلب در ایران شد.
تجزیه قریب الوقوع ایران سبب شد نیروهای ملیگرا وارد مبارزه شوند و ضیاء الدین طباطبایی روزنامهنگار با پشتیبانی قزاق کلنل رضاخان که از قزوین به تهران آمده و پایتخت را به اشغال خود درآوردند. سپس رضاخان در کابینه طباطبایی وزیر جنگ و سردار سپه شد. او با الهام از نمونه ترکیه نوین به رهبری آتاتورک، کوشید که در ایران یک جمهوری غیر روحانی ایجاد کند، اما با مقاومت علما طرحهای خود را تغییر داد.
نویسنده سپس به ترک نجف و کربلا از سوی مجتهدان به علت آشوبگریهای ضد انگلیسی و عزیمت به قم اشاره دارد و اینکه رضاخان به ملاقات آنان در این شهر رفته تا آنها را متقاعد سازد که سعی ندارد یک جمهوری به تقلید از جمهوری ترکیه ایجاد کند: «رشته قوانینی قبلا در دوران نخست وزیری رضا خان به تصویب رسیده بود و امتیازات پیشین علما را تا حد زیادی کاهش داده بود، با این قوانین علما نه فقط بخش زیادی از نفوذ اجتماعی خود را از دست دادند، بلکه از یکی از مهمترین منابع درآمد خود که حقالثبت بود، محروم شدند». اما همزمان نویسنده به تلاش رضاشاه برای تنظیم برنامه تحصیلات دینی، تاسیس دانشگاه الهیات در دانشگاه تهران، ایجاد قوانینی در رابطه با پوشیدن لباس به تقلید از نمونه آتاتورک، ممنوعیت پوشیدن چادر برای زنان، تلاش برای توقف حرکت دستجات عمومی و زنجیرزنی و نوحهخوانی در ماه محرم اشاره، و نتیجه گیری نموده است: «سیاستهای رضا شاه با مقاومت یکپارچه و نیرومند روحانیون مواجه نشد و صرفا مخالفتهای افرادی همچون مدرس و یا وعظ غضب آلود آیتالله بافقی علیه زنان درباری که بدون پوشیدن چادر به زیارت حرم معصومه(س) رفتند، دیده شد».
وی سپس به نقش آیتالله حائری در پیشبرد اهداف مجتهدان شیعه در ایران اشاره میکند. از نگاه وی نتیجه اقدام او بود که مهمترین حوزه علمیه شیعیان دوازده امامی ایران در شهر قم تاسیس شد و بر اثر فعالیت خستگی ناپذیرش این شهر دارای چندین مدرسه، یک کتابخانه، بیمارستان، زائر سرا و مقبرههایی شد. آیتالله حائری وارد سیاست نشد و مانند شاگرد و جانشین خود آیتالله بروجردی مظهر نوع سنتی یک عالم بود که در نظرش تمام امور دنیوی کراهتآمیز بود و حتی المقدور باید از آن دوری میشد. این پرهیز سیاسی علمای برجسته مسلمان دنبال کردن سیاستهای تمرکز بخشی و غیر دینی کردن حکومت را برای شاه آسان تر میکرد.
نویسنده سپس به تلاش آیتالله حسین علی طباطبایی بروجردی و دعوت ایشان از دو هزار تن از علما در مدرسه فیضیه قم و دعوت از آنها مبنی بر این که به هیچ حزبی نپیوندند و در امور سیاسی دخالت نکنند، اشاره و سپس ادعا میکند علما به سبب افکار آزاداندیشانه جبهه ملی و همکاریاش با جناح چپ، به آن بدگمان بودند و زمانی که مصدق در سال 1331 شمسی قانونی مربوط به حق رای بانوان تهیه کرد. مخالفت مجتهدان برجسته، شامل آیت بروجردی، سبب شکست این طرح شد.
مولف هیچ اشارهای به دلیل این اقدام روحانیت نکرده است. این درحالی است که روحانیت تا این زمان پشتیبان اصلی دولت ملی بودند. درواقع خطر برآمدن حزب توده که از یک سو با قدرت نمایی تودهای و از طرف دیگر با میدان دادن دولت ملی با آنان همراه بود. این ترس یا توهم را پدید آورد که بزودی کمونیستها حکومت را به دست خواهند گرفت. فرار شاه و تهدید برخی از اعضای جبهه ملی به ویژه دکتر فاطمی برای از میان بردن سلطنت، به نوعی موید این مسئله تلقی شد. همه اینها فضایی را ایجاد کرد که طیفی از مذهبیها و روحانیون ساکت بمانند.
هرچند نویسنده خود اذعان دارد که نمیتوان تجزیه و تحلیل علل گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انقلاب اسلامی در ایران را بطور کامل مطرح ساخت، اما تاکید دارد که روحانیت شیعه در ایران تحول ناگهانی و نقش عمدهای داشت و عاقبت تصور خود درباره حکومت الهی مطلق را به اجرا درآورد. نیروی محرکه این حادثه امام خمینی(ره) بود.
ایشان مانند تقریباً تمام مجتهدان جناح طرفدار اصلاحات، تحصیلات خویش را منحصرا مرهون حوزههای علمیه روحانیت شیعی بود. ایشان در سال 1364ق، برای نخستین بار عقایدش را در نوشتهای مطرح و به صورتی انتقادی، اندیشههای ضدروحانی احمد کسروی و در نتیجه سیاستهای غیر مذهبی رضا شاه را رد کرد.
مهمترین اثر امام خمینی(ره) با عنوان «حکومت اسلامی» در نجف انتشار یافت. این رساله براساس دو سخنرانی ایشان بود که شاگردانش به رشته تحریر درآوردند و رهبر انقلاب در آن کتاب بی دینی پادشاهان را آشکار و حکومت الهی آینده یعنی جمهوری اسلامی را پیش بینی کرد. ایشان و پیروانش موفق شدند به تدریج جمهوری اسلامی ایران را چنان که مورد نظر امام (ره) بود، تاسیس کنند. دلیل عمده توفیق آیتالله را مسلما باید در این حقیقت جستجو کرد که وی تنها فردی بود که توانست تودههای عظیم مردم را بسیج و هدایت کند.
نویسنده در بخشی از سرفصل « روحانیت شیعی و سلسله پهلوی» نقش دکتر شریعتی را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گیری نموده است: «کوشش قابل توجه در مجامع اندیشمندان غیر روحانی به منظور نوین سازی سنت شیعی و مناسبتر کردن آن به چشم میخورد. کانون این فعالیتها حسینیه ارشاد بود. محلی که به منظور ادای احترام به امام حسین(ع) در تهران بنا شده بود. دکتر علی شریعتی خیلی زود با سخنرانیها و کتابهای خود در جمع این اندیشمندان مقامی برجسته یافت.
او دانشمندی دینی و جامعه شناسی دارای گواهینامه دکتری از دانشگاه سوربن بود که اندیشههایش نه فقط از تجدد گرایانی اسلامی چون اسد آبادی، محمدعبده و محمد اقبال، بلکه کارل مارکس و ماکس وبر، سارتر، هربرت مارکوزه و فانون متاثر بود». شریعتی متقاعد شده بود در یک جامعه شیعی سنتی هرگونه کوششی برای رهایی مردم ناموفق خواهد بود مگر آن که نمادها و ارزشهایهای شیعی محترم شمرده شود.
نوشتههای او تا حد زیادی مورد توجه اندیشمندان ایران خاصه دانشجویان بود. اما انقلاب اسلامی ایران تفکرات او را که متاثر از اندیشههای غربی بود، در اندک زمانی پشت سر گذاشت.